این هفته با لوئی باکاج مصاحبه کردم که تیمهای توسعه نرمافزار را در Jet و Walmart به موفقیتهای بزرگی رسانده است. هدفم این بود که بفهمم یک مدیر استخدام واقعی هنگام مصاحبه با متقاضیان به چه نکاتی فکر میکند. لوئی پاسخهای بسیار خوبی به من داد که با اجازهاش آنها را به طور کامل در زیر آوردهام:
هرگاه به رزومه یک متقاضی نگاه میکنم، همیشه از خودم میپرسم، "این شخص چه کاری میتواند برای من انجام دهد؟" (و البته برای تیم من!) شاید فکر کنید "این فرد خودخواه فقط اهمیت میدهد که من چه کارهایی برای او میتوانم انجام دهم!" اما این فقط یک ویژگی من نیست. هر مدیر که تا به حال شناختهام به همین شکل عمل میکند، چه به صورت آگاهانه و چه به صورت ناخودآگاه.
بنابراین، با همین دیدگاه کلیدی، "چه کاری میتوانید برای من انجام دهید!؟" این همان دریچهای است که هنگام بررسی رزومهها دوست دارم اعمال کنم.
بهترین روش برای یک متقاضی برای متقاعد کردن من این است که به سرعت نشان دهد که کاری بزرگ برای کسی دیگر انجام داده است. اما در این متقاعد کردن، سطحهایی وجود دارد.
در اولین سطح، بیشتر افراد خیلی حقایق را مستقیم بیان میکنند؛ برای مثال، اگر در رزومه خودم بنویسم "من موفق به استخدام و ساخت یک تیم از ۵۰+ مهندس شدهام." این جمله مستقیم است؛ تا حدی به من نشان میدهد که توانایی ساخت تیم را دارم؛ من کلمه 'موفقیتآمیز' را نیز دارم که چیزی را منتقل میکند اما نه زیاد.
اما فرض کنید بنویسم: "من موفق به استخدام و ساخت یک تیم از ۵۰+ مهندس شدهام، با نمرات درگیری بالای ۹۰٪." حالا، این افزودنی ساده چیزهای زیادی را منتقل میکند. و برای من، به عنوان مدیر استخدام، این مفهوم را دارد که این شخص ممکن است بتواند تیمهایی در اینجا بسازد که واقعاً خوشحال و متعهد باشند. این برای من بسیار مفید است. خاص بودن رزومه، آن را به سطح بعدی میبرد، چون همچنین قابل استناد است.
در کنار اینها، موارد دیگری هم هست که ارزش توجه دارند، مثل پروژههایی که میتوانم به آنها نگاهی بیندازم، مقالاتی درباره موضوعی که ما برایش استخدام میکنیم و آنها به شکل عمومی نوشتهاند. همه اینها نشان میدهد که این فرد واقعاً به این حوزه علاقهمند است.
اگر متقاضی تجربهای نزدیک به نوع تجربهای که برای این نقش نیاز داریم نداشته باشد، این او را از شانس مصاحبه محروم میکند.
اگر متقاضی نتواند به درستی نشان دهد که چه نوع ارزشی در نقشهای قبلی، دانشگاه، یا پروژههای جانبی خود به ارمغان آورده است، این نیز او را از شانس مصاحبه محروم میکند.
اگر فکر کنم که نمیتواند کار را انجام دهد، این هم دلیلی برای رد اوست.
من یک مصاحبهگر ساده هستم و هنگام مصاحبه برای یک نقش توسعهدهنده به چند چیز اهمیت میدهم.
اولین چیز این است که آیا متقاضی اصول پایهای رشته ما را دارد؟ من سوالهای بسیار ساده درباره ساختار داده و الگوریتمها میپرسم؛ چیزهایی که حتی از یک توسعهدهنده جوان هم انتظار دارم بداند.
چیز دوم این است که یک پروژه از رزومهشان را انتخاب میکنم و درباره آن صحبت میکنیم. سوالات زیادی درباره آن میپرسم. این چیزی را که برایم اهمیت دارد تعیین میکند؛ آیا آنچه در رزومهشان نوشتهاند واقعی است یا نه.
اگر رفتار غیرحرفهای داشته باشند، اگر واضح باشد که در حال دروغ گفتن درباره چیزی در رزومهشان هستند، اگر در مبانی و اصول رشته خود ناتوان باشند، اینها همه چیزهایی هستند که به سرعت کسی را از شانس استخدام محروم میکند.
معمولاً متقاضیانی که برجسته هستند میتوانند به خوبی نشان دهند که اگر استخدام شوند، چه کارهایی میتوانند برای تیم من و من انجام دهند. گاهی اوقات با پرسیدن سوالات فوقالعاده در طول مصاحبه این را نشان میدهند.
برخی از متقاضیان به وضوح انسانهای مغروری هستند یا رفتار ناپسندی دارند، و این میتواند در مکالمه به وضوح دیده شود. یک بار یکی از متقاضیان به من درباره روشی که شرکت فعلیاش کارها را انجام میدهند، مباهات کرد و نظر ما کاملاً به نظرش اشتباه و احمقانه میآمد. در مصاحبه یک خط ظریفی بین مباهات و تکبر وجود دارد و این میتواند تأثیر زیادی بر تصمیم من بگذارد.
کامنت بزار
کامنت ها